گنجوی
نظامی گنجویاز ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزادجمالالدین ابومحمد الیاس بن یوسف نظامینگاره خیالیزادروز۵۳۷گنجه[منبع نامعلوم]درگذشت۶۰۸گنجهآرامگاهگنجهمحل زندگیگنجهملیتایرانی[۱]پیشهشاعر و داستاننویسسبکسبک شعر فارسی عراقیلقبحکیم نظامیدورهسلجوقیانآثارمخزنالاسرار, هفت پیکرخسرو و شیرین, اسکندرنامهلیلی و مجنون,دیوان حکیم نظامی
نظامی گنجهای (گنجوی)، جمالالدین ابومحمّد الیاس بن یوسف بن زکی متخلص به نظامی (زادهٔ ۵۳۵ درگنجه[منبع نامعلوم] - درگذشتهٔ ۶۰۷-۶۱۲) شاعر و داستانسرای ایرانی[۲][۳][۴][۵][۶][۷] ، ایرانیتبار[۱] و پارسیگوی قرن ششم هجری (دوازدهم میلادی)، که بهعنوان پیشوای داستانسرایی در ادب فارسی شناخته شدهاست.[۸]محتویات [نهفتن] ۱ زندگی۲ شاعری و سبک نظامی۳ نظامی گنجوی و پیشینیان۴ آثار نظامی۵ تلاش در جعل هویت نظامی۵.۱ گنجه۶ پانویس۷ منابع۸ پیوند به بیرونزندگی[ویرایش]
از زندگانی نظامی اطلاعات دقیق در دست نیست و در بارهٔ سال تولد و وفات او نقلهای تذکرهنویسان مختلف است. آنچه مسلم در شهر گنجه میزیست و در همین شهر وفات یافت.[منبع نامعلوم]
ولی در مورداصالت این شاعر نامی مطلبی که به آن کمتر اشاره شده است، این است که او ایرانی واصالتاً اهل شهر تفرش، روستای طاد (تا) میباشد. چنان که خود ایشان نیز به این مورد اشاره نمودهاند. یکی از دلایل تفرشی بودن نظامی این دو بیت از اقبالنامه ص (۲۹):
گرچه در بحر گنجه گمم ولی از قهستان شهر قمم
به تفرش دهی هست تا نام او نظامی از آنجا شده نام جو
وی خیلی زود یتیم شد[۹][۱۰] و از ابتدا توسط دایی مادرش بزرگ شد و تحت حمایت وی تحصل نمود. مادر او از اشراف کردبوده و این بر پایهٔ یک بیت از دیباچهٔ لیلی و مجنون («گر مادر من رئیسهٔ کرد...») دانسته شدهاست.[۱۱][۹][۱۲] در باره زادگاه پدری او اختلاف نظر است. برخی از منابع او را از اهالی تفرش[۱۳] یا فراهان[۱۴] و برخی او را از طبقه دهقانان (ایرانیان) آران میدانند. در رابطه با پدر او، بهروز ثروتیان این بیت در لیلی و مجنون را شاهد میآورد («دهقان فصیح پارسیزاد - از حال عرب چنین کند یاد») و مینویسد: «دهقان فصیح پارسیزاد: نظامی گنجهای/عرب:مجنون و پدر او/یادداشت- سرآغاز بندهای لیلی و مجنون همه به توضیحی کنایی آراستهاست و شاعر بالکنایه اشاره میکند که این بخش از خود اوست یا در داستان اصلی و به زبان عربی آمدهاست. بیت اول بند ۳۶ از اهمیت بهسزایی از نظر تاریخ تحقیق در زندگی و آثار نظامی برخوردار است و آن اینکه شاعر شغل و موقعیت اجتماعی خود را که «دهقان» بودهاست و همچنین نژاد او که خود را «پارسی زاده» مینامد، به تصریح بیان داشته و هیچگونه تردیدی در صحت بیت و مطلب نیست و با تحقیق دربارهی دهقانان قرن ششم در آذربایجان و بررسی «پارسی» که آیا نظر او «ایرانی» است یا زبان «پارسی» و یا هر دو، گوشهای از حیات و موقعیت اجتماعی شاعر آشکار میگردد. بهروز ثروتیان، «لیلی و مجنون»(نظامی گنجهای)- انتشارات امیر کبیر- صفحه ۴۲۴: برخی از منابع نقل قول: دهقان فصیح پارسیزاد: نظامی گنجهای عرب:مجنون و پدر او یادداشت- سرآغاز بندهای لیلی و مجنون همه به توضیحی کنایی آراستهاست و شاعر بالکنایه اشاره میکند که این بخش از خود اوست یا در داستان اصلی و به زبان عربی آمدهاست. بیت اول بند ۳۶ از اهمیت به سزایی از نظر تاریخ تحقیق در زندگی و آثار نظامی برخوردار است و آن اینکه شاعر شغل و موقعیت اجتماعی خود را که «دهقان» بودهاست و همچنین نژاد او که خود را «پارسی زاده» مینامد، به تصریح بیان داشته و هیچگونه تردیدی در صحت بیت و مطلب نیست و با تحقیق دربارهی دهقانان قرن ششم در آذربایجان و بررسی «پارسی» که آیا نظر او «ایرانی» است یا زبان «پارسی» و یا هر دو، گوشهای از حیات و موقعیت اجتماعی شاعر آشکار میگردد.نویسنده: امین، سید حسن
نشریه: زبان و ادبیات» حافظ» فروردین ۱۳۸۶ - شماره ۳۹ (۲ صفحه - از ۱۷ تا ۱۸).."ویژه نامهٔ نظامی گنجهای: تبار، زبان و خاندان نظامی" [۱۱]"پدر نظامی (یوسف) به تصریح صریح خود او در«لیلی و مجنون»، فارسی:«پارسی:فارس»بودهاست، چنانکه گوید: دهقان فصیح پارسی زاد /از حال عرب چنین کند یاد. دهقان مان دهگان (به معنی یک ایرانی اصیل و مالک زمینهای کشاورزی) ست، چنانکه فردوسی گوید: از ایشان هر آن کس که دهگان بدند/ ز تخم و نژاد بزرگان بدند. این تعبیر دهگان، بعدها از باب اطلاق جزء به کلّ به همهٔ ایرانیان اطلاق شده است؛ چنانکه فردوسی گوید:نه دهقان، نه ترک و نه تازی بود. در عین حال، واژهٔ دهقان به معنی «تاریخ نگار»هم به کار رفتهاست، چنانکه تعبیر نظامی که دهقان را به صفت«فصیح»متصف میکند، به همین معنی اخیر است و باز در همین معنی فردوسی هم گفتهاست: ز دهقان کنون بشنو این داستان/ که برخواند از گفتهٔ باستان. یا: سراینده دهقان موبد نژاد/ از این داستانم چنین کرد یاد. پس نظامی که خود را«دهقان فصیح پارسی زاد»، معرفی میکند، باید هم ایرانی نژاده و اصیل، هم تاریخدان و سخنور و هم صاحب زمینهای کشاورزی باشد. نقش دهگانان در حفاظت از فرهنگ و تاریخ ایران در عصر اسلامی و نیز در گردآوری خراج و ایصال آن به دولت مرکزی، نیز قابل ذکر است. خلاصه آنکه خاندان نظامی در گنجه (چون فردوسی در توس و نظام الملک در بیهق) یک خاندان دهگای با آگاهی فرهنگی و تمکّن مادی بودهاند. یکی از قرائن این سوابق خانوادگی، آشنایی تاریخی ما با پدر نظامی«مؤید مطرزی»و عمو یا برادر یا عموزادهاش به نام قوامی مطرزی از پارسیگویان قصیده و غزل سرای آذربایجان است "ذبیحالله صفا، تاریخ ادبیات در ایران، جلد دوم، صدرباره سیاسیسازی شاعر ایرانی نظامی گنجوی در دوران نوین»، نوشته سیاوش لرنژاد و علی دوستزاده که اکتبر ۲۰۱۲ (مهرماه ۱۳۹۱) در ۱۸۸ صفحه به زبان انگلیسی منتشر شدهاست
Siavash Lornejad, Ali Doostzadeh "On the Modern Politicization of the Persian Poet Nezami Ganjavi", Edited by Victoria Arakelova, YEREVAN SERIES FOR ORIENTAL STUDIES, Yerevan, October 2012. [۱۲]
در برخی از نسخههای اسکندرنامه، این دو بیت نیز آمدهاست:چو در گرچه در بحر گنجه گممولی از قهستان شهر قممبه تفرش دهی هست «تا»(طا) نام اونظامی از آنجا شده نامجو
لطفعلی آذر بیگدلی نیز درمقدمه یوسف وزلیخای خود گفتهاست:
دگرسرودیار قم نظامی کزو ملک سخن دارد تمامی ** زخاک تفرش است آن گوهر پاک ولی در گنجه مدفونست در خاک
وحید دستگردی معتقد است که این دو بیت شاید الحاقی باشند ولی عراقی بودن نظامی و اینکه پدر و نیاکانش اهل عراق عجم بودهاند را مسلم میداند. وحید دستگردی نیز مینویسد:«برای اثبات این مطلب که آیا زاد و بوم نظامی همان شهر گنجهاست یا آنکه در عراق عجم متولد و در زمان کودکی با پدر به گنجه رفته، دلیلی در اشعارش نیست، ولی تقریباً تمام تذکره نویسان مینگارند که در گنجه متولد شدهاست، اما عراقی الاصل بودن وی مسلم است. بدین دلیل که در همه جا عراق را ستایش و همواره به دیدار عراق و مسافرت بدین صوب اضهار شوق کردهاست و از آن جمله است (مخزن الاسرار ص ۱۷۹):گنجه گره کرده گریبان منبیگرهی گنج عراق آن منبانگ برآورده جهان کای غلامگتجه کدام است، نظامی کدام؟
(خسرو و شیرین ص ۳۶۱):عراقیوار بانگ از چرخ بگذاشتبه آهنگ عراق این بانگ برداشت
شرفنامه (ص ۵۳)عراق دل افروز باد ارجمندکه آوازهی فضل از او شد بلند
دلیل قمی و تفرشی بودن نظامی نزد تذکره نویسان این دو بیست از اقبالنامه ص (۲۹):گرچه در بحر گنجه گممولی از قهستان شهر قممبه تفرش دهی هست "تاً نام اونظامی از آنجا شده نام جو
از اشارههای موجود در خسرو و شیرین دانسته میشود که اولین همسر او، کنیزکی که دارای دربند به عنوان هدیه برایش فرستاده بود، زمانی که نظامی سرودن خسرو و شیرین را به پایان رساند و پسرشان محمد هفت سال بیشتر نداشت، از دنیا رفته بودهاست.[۱۵][* ۱] در لابلای شعرهای نظامی اشارههایی به دو همسر بعدی او نیز دیده میشود که هر دو در زمان حیات شاعر درگذشتهاند.[۱۶]
نظامی از دانشهای رایج روزگار خویش (علوم ادبی، نجوم، علوم اسلامی و زبان عرب) آگاهی وسیع داشته و این خصوصیت از شعر او بهروشنی دانسته میشود. از معاصران خود با خاقانی دوستی داشت، و در مرثیهٔ او سرود:همی گفتم که خاقانی دریغاگوی من باشددریغا من شدم آخر دریغاگوی خاقانی
نظامی همه عمر خود را در گنجه در زهد و عزلت بسر برد و تنها در ۵۸۱ سفری کوتاه به دعوت سلطان قزل ارسلان (درگذشتهٔ ۵۸۷) به سی فرسنگی گنجه رفت و از آن پادشاه عزت و حرمت دید. نظامی هرچند شاعری مدحپیشه نبوده، با تعدادی از فرمانروایان معاصر مربوط بودهاست، از جمله: فخرالدین بهرامشاه پادشاه ارزنگان از دستنشاندگان قلج ارسلان سلطان سلجوقی روم که کتاب مخزن الاسرار را به نام او کردهاست، اتابک شمسالدین محمد جهان پهلوان که منظومه خسرو و شیرین به او تقدیم شدهاست، طغرل بن ارسلان سلجوقی و قزل ارسلان بن ایلدگز که در همین منظومه از ایشان نام بردهاست، ابوالمظفر اخستان بن منوچهر شروانشاه که لیلی و مجنون را به نام او کردهاست.
نظامی در فاصلهٔ سالهای ۶۰۲ تا ۶۱۲ در گنجه درگذشت و آرامگاهی به او در همان شهر منسوب است.شاعری و سبک نظامی[ویرایش]نسخهٔ خطی از خمسهٔ نظامی، اثر هنرمند ایرانی کمالالدین بهزاد، مربوط به ۱۴۹۴ میلادی، که ماجرای معراج پیامبر اسلام را بازگو میکند.
نظامی از شاعرانی است که باید او را در شمار ارکان شعر فارسی و از استادان مسلم این زبان دانست. وی از آن سخنگویانی است که مانند فردوسی و سعدی توانست به ایجاد و تکمیل سبک و روشی خاص دست یابد. اگر چه داستانسرایی در زبان فارسی به وسیله نظامی شروع نشده لیکن تنها شاعری که تا پایان قرن ششم توانستهاست شعر تمثیلی را به حد اعلای تکامل برساند نظامی است.
وی در انتخاب الفاظ و کلمات مناسب و ایجاد ترکیبات خاص تازه و ابداع معانی و مضامین نو و دلپسند و تصویر جزئیات بانیروی تخیل و دقت در وصف مناظر و توصیف طبیعت و اشخاص و به کار بردن تشبیهات و استعارات مطبوع و نو، در شمار کسانی است که بعد از خود نظیری نیافتهاست.[۱۷]
ضمناً بنا بر عادت اهل زمان از آوردن اصطلاحات علمی و لغات و ترکیبات عربی وافر و بسیاری از اصول و مبانی حکمت و عرفان و علوم عقلی به هیچ روی ابا نکرده و به همین سبب و با توجه به دقت فراوانی که در آوردن مضامین و گنجانیدن خیالات باریک در اشعار خود داشت، سخن او گاه بسیار دشوار و پیچیده شدهاست. با این حال مهارت او در ایراد معانی مطبوع و قدرت او در تنظیم و ترتیب منظومهها و داستانهای خود باعث شد که آثار او بزودی مورد تقلید قرار گیرد.[۱۸]
نظامی گرچه شاعری داستانسراست و بیشتر به داستانهای عاشقانه و یا به قول خود وی به «هوسنامه»ها پرداختهاست، ولی او شاعری است حکیم و اندیشهور، آشنا با فرهنگ و تاریخ ایران، که در پس قصهها و هوسنامههایش نکاتی عمیق نهفتهاست، و به همین سبب است که او چند بار از خوانندگان مثنویهایش خواستهاست تا رازها و رمزهای موجود در شعر او را نیز کشف کنند، از جمله در این دو بیت در هفت پیکر:هر چه در نظم او ز نیک و بد استهمه رمز و اشارت خرد استهر یک افسانهای جداگانهخانهٔ گنج شد نه افسانه
[۱۹]
اشعار نظامی گنجوی با سرچشمه فرهنگ ایرانی او، ایران پیشااسلامی و پسااسلامی را وحدت میبخشد[۲۰].نظامی گنجوی و پیشینیان[ویرایش]
پارهای از داستانهای نظامی در شاهنامه نیز آمدهاست، ولی نظامی از لحاظ سبک و سخنوری از فخرالدین اسعد گرگانی نیز بهره بردهاست.[۲۱].
او در کتابهای خسرو و شیرین و لیلی و مجنون و اسکندرنامه و هفت پیکر از فردوسی و شاهنامه نام میآورد. برای نمونه در اسکندرنامه فردوسی را سخنگوی پیشینه دانای توس میخواند.از ان خسروی میکه در جام اوستشرف نامهی خسروان نام اوستسخنگوی پیشینه دانای توسکه آراست روی سخن چون عروسدر آن نامه کان گوهر سفته راندبسی گفتنیهای ناگفته مانداگر هر چه بشنیدی از باستانبگفتی دراز آمدی داستاننگفت آنچه رغب پذیرش نبودهمان گفت کز وی گزیرش نبود
همچنین برخی از ابیات نظامی با شاهنامه تطبیق دارد:
فردوسی:چنان دان که شاهی و پیغمبریدو گوهر بود در یک انگشتری
نظامی:نزد خرد شاهی و پیغمبریچو دو نگین است در انگشتری
فردوسی:جهان را بلندی و پستی توییندانم چی ای هر چه هستی تویی
نظامی:همه نیستند آنچه هستی توییپناه بلندی و پستی توییآثار نظامی[ویرایش]خمسهٔ نظامی، به قلم سال ۱۵۲۴ در هرات، واقع در موزه هنرهای متروپولیتن نیویورک
اثر معروف و شاهکار بیمانند نظامی، خمسه یا پنج گنج است که در قلمرو داستانهای غنایی امتیاز بسیار دارد و او را باید پیشوای اینگونه شعر در ادب فارسی دانست. خمسه یا پنج گنج نظامی شامل پنج مثنوی است:مخزن الاسرار، در بحر سریع، در حدود ۲۲۶۰ بیت مشتمل بر ۲۰ مقاله در اخلاق و مواعظ و حکمت. در حدود سال ۵۷۰ به اتمام رسیدهاست و از آن است این ابیات:هر که تو بینی ز سپید و سیاهبر سرکاری است درین کارگاهجغد که شوم است به افسانه دربلبل گنج است به ویرانه درهر که درین پرده نشانیش هستدرخور تن قیمت جانیش هستخسرو و شیرین، در بحر هزج مسدس مقصور و محذوف، در ۶۵۰۰ بیت، که به سال ۵۷۶ ه. ق. نظمش پایان گرفتهاست. ابیات زیر در توصیف آبتنی شیرین از آنجاست:چو قصد چشمه کرد آن چشمهٔ نورفلک را آب در چشم آمد از دورسهیل از شعر شکرگون برآوردنفیر از شعری گردون برآوردپرندی آسمانگون بر میان زدشد اندر آب و آتش در جهان زدلیلی و مجنون، در بحر هزج مسدس اخرب مقبوض مقصور و محذوف، در ۴۷۰۰ بیت. نظم این مثنوی به سال ۵۸۸ هجری به پایان رسیدهاست و از آنجاست:مجنون چو حدیث عشق بشنیداول بگریست، پس بخندیداز جای چو مار حلقه برجستدر حلقهٔ زلف کعبه زد دستمیگفت گرفته حلقه در برکامروز منم چو حلقه بر درهفت پیکر (که آن را بهرامنامه و هفت گنبد نیز خواندهاند)، در بحر خفیف مسدس مخبون مقصور و محذوف، در ۵۱۳۶ بیت، در سرگذشت افسانهای بهرام گور. از آن منظومهاست در وصف ایران:همه عالم تن است و ایران دلنیست گوینده زین قیاس خجلچونکه ایران دل زمین باشددل ز تن به بود یقین باشدمیانگیز فتنه میافروز کینخرابی میاور در ایران زمینتو را ملکی آسوده بی داغ و رنجمکن ناسپاسی در آن مال و گنجاسکندرنامه، در بحر متقارب مثمن مقصور و محذوف، در ۱۰۵۰۰ بیت، مشتمل بر دو بخش شرفنامه و اقبالنامه که در حوالی سال ۶۰۰ به اتمام رسیدهاست. و از آنجاست این ابیات در مرگ دارا:سکندر چو دانست کآن ابلهاندلیرند بر خون شاهنشهانپشیمان شد از کرده پیمان خویشکه برخاستش عصمت از جان خویشچو در موکب قلب دارا رسیدز موکب روان هیچکس را ندیدتن مرزبان دید در خاک و خونکلاه کیانی شده سرنگونتلاش در جعل هویت نظامی[ویرایش]نوشتار اصلی: کارزار نمایاندن نظامی به عنوان شاعر ملی آذربایجان
یکی از پژوهشگران جمهوری آذربایجان بیتی را به نظامی منسوب کرد[۲۲] که از دید فنی (قافیه) نادرست است (گرگ با ترک قافیه نمیشود و ایراد ادبی دارد)[۲۳] و در هیچ نسخهٔ خطی وجود ندارد. همچنین در ادبیات پارسی و فرهنگ ایرانی همواره گرگ جانوری خونخوار و دَدمنش به شمار آمدهاست. بیت جعلی مورد نظر (که بدون هیچ بیت پیشین و پسین جعل شدهاست) چنین است[۲۴].پدر بر پدر، مر مرا ترک بودبه فرزانگی هر یکی گرگ بود
نظامی در ابیات راستینش نیز گرگ را حیوانی نادان و وحشی معرفی میکند و آن را کمتر از شیر و روبه میداند:ز آن بر گرگ روبه راست شاهیکه روبه دام بیند گرگ ماهی
یا:به وقت زندگی رنجور حالیمکه با گرگان وحشی در جوالیم
یا:پیامت بزرگست و نامت بزرگنهفته مکن شیر در چرم گرگ
یا:روباه ز گرگ بهره زان بردکین رای بزرگ دارد آن خرد
با وجود اینکه تمامی آثار نظامی گنجوی فارسی است[۲۵]، قومگرایان پانترکیست دیوان یک شاعر دیگر به نام نظامی قونوی (از دوران حکومت عثمانی)[۲۶] را به نظامی گنجوی منسوب میکنند[۲۷]
جمهوری آذربایجان سالیانی هست که در رابطه با تحریف نظامی گنجوی ادعاهای غیرعلمی مطرح میکند[۲۸]. جمهوری آذربایجان با نصب مجسمه او در میدانهای مختلف جهان، آن را شاعر آذربایجانی و غیرایرانی معرفی کند. پروفسور پائولا اورساتی (Paola Orsatti)، استاد زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه ساپینتزای (Sapienza) شهر رُم، نصب مجمسه نظامی در رم را یک تحریف تاریخی میداند:". اما پردهبرداری از مجسمهای از نظامی گنجوی در شهر رُم با عنوان «شاعر آذربایجانی» باید ما را به خود بیاورد تا در برابر چنین تحریفهایی واکنش نشان دهیم".[۲۹]. و همچنین استاد ایوان میخالویچ استبلین-کامنسکی، پروفسور و رئیس بخش شرقشناسی دانشگاه سینت پیتسربورگ در رابطه با مجسمه نظامی در یکی از میدانهای آن شهر و تحریف تاریخ میگوید:"برای نمونه ادعا آنها یک مجسمه در میدان کمنوستورسک نصب کردند و او را "شاعر بزرگ آذربایجانی" نامیدند. در حالیکه نظامی گنجوی حتی ترکی صحبت نمیکرد. آنها میگویند چون در سرزمین امروزی به نام جمهوری آذربایجان زندگی میکرد. اما نظامی تمامی آثارش به فارسیست"[۳۰]. همچنین در سال ۲۰۱۲ کتابی به نام «درباره سیاسیسازی شاعر ایرانی نظامی گنجوی در دوران نوین»، نوشته سیاوش لرنژاد و علی دوستزاده که اکتبر ۲۰۱۲ (مهرماه ۱۳۹۱)به زبان انگلیسی منتشر شدهاست به بررسی این اقدامها و تحریفها و بدخوانیها و برداشتهای اشتباه و غرضآلوده از سرودههای نظامی به دست دانشمندان شوروی و «ناسیونالیست»های جمهوری آذربایجان و پانترکان میپردازد. این کتاب به طور رایگان در روی اینترنت قرار گرفت[۳۱]. خانم دکتر پائولا اورساتی (Paola Orsatti)، استاد زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه ساپینتزای (Sapienza) شهر رُم، درباره این کتاب چنین مینویسد[۳۲]: «این کتاب فهرست کاملی از تحریفهایی را بررسی میکند که به منظورهای ناسیونالیستی به وجود آورده شدند و امروزه در زمینه پژوهشهای مربوط به شاعر بزرگ ایرانی، نظامی گنجوی، رایج شدهاند. این تحریفها از زمانی آغاز شدند که دولت شوروی تصمیم گرفت هشتصدمین سالگرد نظامی را جشن بگیرد. نویسندگان این کتاب با نگاهی دقیق و انتقادی استدلالهایی را بررسی میکنند که دانشمندان شوروی و نیز به تازگی نویسندگان جمهوری آذربایجان درباره نظامی مطرح کردهاند تا او را به اصطلاح «شاعر آذربایجانی» بخوانند و آثار او را جزو به اصطلاح «ادبیات آذربایجانی» بدانند. نویسندگان این کتاب نادرستبودن این ادعاها را نشان میدهند. گذشته از این بخشهای انتقادی، کتاب حاضر بخشهای سازندهای هم دارد و آن هم اطلاعات و آگاهیهایی است که نویسندگان از منبعهای دست اول از جمله از راه بازخوانی دقیق آثار نظامی و دیگر شاعران همروزگار او و نیز منبعهای تاریخی همروزگار او در پیش چشم ما گذاشتهاند. این کتاب پژوهشی جالب و با دقت مستندشده در زمینه ادبیات کلاسیک فارسی است و نیز به پرسشهایی درباره وضعیت تاریخی و قومنگاری و زبانی منطقه ارّان و تراقفقاز پاسخ میدهد.»
در سال ۲۰۰۷ نوروز علی محمداف، دانشمند فرهنگی تالش بخاطر پشتیبانی از فرهنگ تالشی به زندان روانه شد (بنگرید به [Novruzali Mammadov] در ویکیپیدای انگلیسی)[۳۳]. یکی از اتهامات دولت جمهوری آذربایجان علیه وی این بود که نظامی گنجوی را در یک نشریه غیرترک و تالش خوانده بود[۳۴].[۳۵]. در سال ۲۰۰۹ نوروز علی محمداف در زندان جان سپرد[۳۶].گنجه[ویرایش]برگی از خمسهٔ نظامی، مربوط به ۱۵۴۸ میلادی که در شیراز نگهداری میشود.
گنجه از قرن چهام هجری مرکز ولایت ارّان بود، و تا پیش از یورش مغولان از زیباترین شهرهای آسیای غربی به شمار میرفت.[۳۷]. نام گنجه، از لغت «گنج» فارسی برگرفته شده است[۳۸]. زبان محاورهٔ مردم ارّان مثل ساکنان سایر نواحی شمال غرب ایران، گونهای از زبان پهلوی (یا فهلوی) بودهاست.[۳۹] جغرافینویسان قدیم آن زبان را ارّانی نامیدهاند. ابن حوقلمیگوید: «مردم بردعه (مرکز قدیم ارّان) به ارّانی سخن میگویند». مقدسی در احسنالتقاسیم توضیح بیشتر در بارهٔ آن زبان دارد و میگوید: «در ارّان به ارّانی سخن میگویند و فارسی ایشان قابل فهم است، و در پارهای حرفها به زبانخراسانی نزدیک است.» اما زبان نوشتاری شاعران و نویسندگان آن دیار را «فارسی ارانی» نامیدهاند (در برابر فارسی دری). آمیزش لهجهها و زبانهای نواحی مختلف ایران، و رواج سخن خاقانی و نظامی به مدت هشتصد سال در سراسر ایران، موجب شد که بسیاری از تعبیرهای خاص آنان وارد فرهنگها یا زبان شاعران و نویسندگان دیگر شده و جزو فارسی دریدرآید.[۴۰]
بنابر قول گیراگوس گاندزاکـِتسی (تاریخنگار و کشیش ارمنی در دوران نظامی گنجوی و خود نیز از اهالی شهر گنجه)، پیش از حمله مغولان به شهر گنجه، شهر گنجه دارای انبوه جمعیت پارسیان و اقلیتی از مسیحیان بود[۴۱][۴۲]. باید توجه داشت که گیراگوس بین پارسی و عربی و ترک تفاوت میگذاشتهاست و وقتی در متن خود ساکنان شهر گنجه را پارسی میخواند منظورش پارسی است نه نام عمومی برای تمام مسلمانان. او برای اعراب از واژهٔ «تاچیک» (Tachik همان تاجیک یا تازیک = تازی = عرب = مسلمان - نیز بنگرید به نوشتارهای پارسی میانه همچون جاماسپنامه) استفاده میکند وعربان را تاچیک میخواند. او ترکان را تئورک (T'urk) مینویسد. برای نمونه در فصل ۱۸ مینویسد که «جلالالدین محمد خوارزمشاه سپاهیان خود را از میان ایرانیان (پارسیان) و تاچیکان و تئورکان گرد آورد.»[۴۳][۴۴].
در کتاب نزهت المجالس نیز شعرهایی از بیست و چهار شاعر پارسیگوی اهل گنجه از پیش از یورش مغولان ذکر شدهاست و وجود این تعداد شاعر پارسیگوی تنها از شهر گنجه، که در قرن ششم و هفتم در شمالغرب ایران قدم به عرصه گذاشتهاند و در زبان همگانی ایرانیان ـ فارسی ـ شعر سرودهاند، نشاندهندهٔ رواج بازار شعر و ادب پارسی در عصر نظامی و همچنین مؤید آن است که در ارّان، زبان و ادب فارسی، زبان مردم کوچه و بازار و دربار بودهاست[۴۵][۴۶][۴۷].پانویس
نظامی گنجهای (گنجوی)، جمالالدین ابومحمّد الیاس بن یوسف بن زکی متخلص به نظامی (زادهٔ ۵۳۵ درگنجه[منبع نامعلوم] - درگذشتهٔ ۶۰۷-۶۱۲) شاعر و داستانسرای ایرانی[۲][۳][۴][۵][۶][۷] ، ایرانیتبار[۱] و پارسیگوی قرن ششم هجری (دوازدهم میلادی)، که بهعنوان پیشوای داستانسرایی در ادب فارسی شناخته شدهاست.[۸]محتویات [نهفتن] ۱ زندگی۲ شاعری و سبک نظامی۳ نظامی گنجوی و پیشینیان۴ آثار نظامی۵ تلاش در جعل هویت نظامی۵.۱ گنجه۶ پانویس۷ منابع۸ پیوند به بیرونزندگی[ویرایش]
از زندگانی نظامی اطلاعات دقیق در دست نیست و در بارهٔ سال تولد و وفات او نقلهای تذکرهنویسان مختلف است. آنچه مسلم در شهر گنجه میزیست و در همین شهر وفات یافت.[منبع نامعلوم]
ولی در مورداصالت این شاعر نامی مطلبی که به آن کمتر اشاره شده است، این است که او ایرانی واصالتاً اهل شهر تفرش، روستای طاد (تا) میباشد. چنان که خود ایشان نیز به این مورد اشاره نمودهاند. یکی از دلایل تفرشی بودن نظامی این دو بیت از اقبالنامه ص (۲۹):
گرچه در بحر گنجه گمم ولی از قهستان شهر قمم
به تفرش دهی هست تا نام او نظامی از آنجا شده نام جو
وی خیلی زود یتیم شد[۹][۱۰] و از ابتدا توسط دایی مادرش بزرگ شد و تحت حمایت وی تحصل نمود. مادر او از اشراف کردبوده و این بر پایهٔ یک بیت از دیباچهٔ لیلی و مجنون («گر مادر من رئیسهٔ کرد...») دانسته شدهاست.[۱۱][۹][۱۲] در باره زادگاه پدری او اختلاف نظر است. برخی از منابع او را از اهالی تفرش[۱۳] یا فراهان[۱۴] و برخی او را از طبقه دهقانان (ایرانیان) آران میدانند. در رابطه با پدر او، بهروز ثروتیان این بیت در لیلی و مجنون را شاهد میآورد («دهقان فصیح پارسیزاد - از حال عرب چنین کند یاد») و مینویسد: «دهقان فصیح پارسیزاد: نظامی گنجهای/عرب:مجنون و پدر او/یادداشت- سرآغاز بندهای لیلی و مجنون همه به توضیحی کنایی آراستهاست و شاعر بالکنایه اشاره میکند که این بخش از خود اوست یا در داستان اصلی و به زبان عربی آمدهاست. بیت اول بند ۳۶ از اهمیت بهسزایی از نظر تاریخ تحقیق در زندگی و آثار نظامی برخوردار است و آن اینکه شاعر شغل و موقعیت اجتماعی خود را که «دهقان» بودهاست و همچنین نژاد او که خود را «پارسی زاده» مینامد، به تصریح بیان داشته و هیچگونه تردیدی در صحت بیت و مطلب نیست و با تحقیق دربارهی دهقانان قرن ششم در آذربایجان و بررسی «پارسی» که آیا نظر او «ایرانی» است یا زبان «پارسی» و یا هر دو، گوشهای از حیات و موقعیت اجتماعی شاعر آشکار میگردد. بهروز ثروتیان، «لیلی و مجنون»(نظامی گنجهای)- انتشارات امیر کبیر- صفحه ۴۲۴: برخی از منابع نقل قول: دهقان فصیح پارسیزاد: نظامی گنجهای عرب:مجنون و پدر او یادداشت- سرآغاز بندهای لیلی و مجنون همه به توضیحی کنایی آراستهاست و شاعر بالکنایه اشاره میکند که این بخش از خود اوست یا در داستان اصلی و به زبان عربی آمدهاست. بیت اول بند ۳۶ از اهمیت به سزایی از نظر تاریخ تحقیق در زندگی و آثار نظامی برخوردار است و آن اینکه شاعر شغل و موقعیت اجتماعی خود را که «دهقان» بودهاست و همچنین نژاد او که خود را «پارسی زاده» مینامد، به تصریح بیان داشته و هیچگونه تردیدی در صحت بیت و مطلب نیست و با تحقیق دربارهی دهقانان قرن ششم در آذربایجان و بررسی «پارسی» که آیا نظر او «ایرانی» است یا زبان «پارسی» و یا هر دو، گوشهای از حیات و موقعیت اجتماعی شاعر آشکار میگردد.نویسنده: امین، سید حسن
نشریه: زبان و ادبیات» حافظ» فروردین ۱۳۸۶ - شماره ۳۹ (۲ صفحه - از ۱۷ تا ۱۸).."ویژه نامهٔ نظامی گنجهای: تبار، زبان و خاندان نظامی" [۱۱]"پدر نظامی (یوسف) به تصریح صریح خود او در«لیلی و مجنون»، فارسی:«پارسی:فارس»بودهاست، چنانکه گوید: دهقان فصیح پارسی زاد /از حال عرب چنین کند یاد. دهقان مان دهگان (به معنی یک ایرانی اصیل و مالک زمینهای کشاورزی) ست، چنانکه فردوسی گوید: از ایشان هر آن کس که دهگان بدند/ ز تخم و نژاد بزرگان بدند. این تعبیر دهگان، بعدها از باب اطلاق جزء به کلّ به همهٔ ایرانیان اطلاق شده است؛ چنانکه فردوسی گوید:نه دهقان، نه ترک و نه تازی بود. در عین حال، واژهٔ دهقان به معنی «تاریخ نگار»هم به کار رفتهاست، چنانکه تعبیر نظامی که دهقان را به صفت«فصیح»متصف میکند، به همین معنی اخیر است و باز در همین معنی فردوسی هم گفتهاست: ز دهقان کنون بشنو این داستان/ که برخواند از گفتهٔ باستان. یا: سراینده دهقان موبد نژاد/ از این داستانم چنین کرد یاد. پس نظامی که خود را«دهقان فصیح پارسی زاد»، معرفی میکند، باید هم ایرانی نژاده و اصیل، هم تاریخدان و سخنور و هم صاحب زمینهای کشاورزی باشد. نقش دهگانان در حفاظت از فرهنگ و تاریخ ایران در عصر اسلامی و نیز در گردآوری خراج و ایصال آن به دولت مرکزی، نیز قابل ذکر است. خلاصه آنکه خاندان نظامی در گنجه (چون فردوسی در توس و نظام الملک در بیهق) یک خاندان دهگای با آگاهی فرهنگی و تمکّن مادی بودهاند. یکی از قرائن این سوابق خانوادگی، آشنایی تاریخی ما با پدر نظامی«مؤید مطرزی»و عمو یا برادر یا عموزادهاش به نام قوامی مطرزی از پارسیگویان قصیده و غزل سرای آذربایجان است "ذبیحالله صفا، تاریخ ادبیات در ایران، جلد دوم، صدرباره سیاسیسازی شاعر ایرانی نظامی گنجوی در دوران نوین»، نوشته سیاوش لرنژاد و علی دوستزاده که اکتبر ۲۰۱۲ (مهرماه ۱۳۹۱) در ۱۸۸ صفحه به زبان انگلیسی منتشر شدهاست
Siavash Lornejad, Ali Doostzadeh "On the Modern Politicization of the Persian Poet Nezami Ganjavi", Edited by Victoria Arakelova, YEREVAN SERIES FOR ORIENTAL STUDIES, Yerevan, October 2012. [۱۲]
در برخی از نسخههای اسکندرنامه، این دو بیت نیز آمدهاست:چو در گرچه در بحر گنجه گممولی از قهستان شهر قممبه تفرش دهی هست «تا»(طا) نام اونظامی از آنجا شده نامجو
لطفعلی آذر بیگدلی نیز درمقدمه یوسف وزلیخای خود گفتهاست:
دگرسرودیار قم نظامی کزو ملک سخن دارد تمامی ** زخاک تفرش است آن گوهر پاک ولی در گنجه مدفونست در خاک
وحید دستگردی معتقد است که این دو بیت شاید الحاقی باشند ولی عراقی بودن نظامی و اینکه پدر و نیاکانش اهل عراق عجم بودهاند را مسلم میداند. وحید دستگردی نیز مینویسد:«برای اثبات این مطلب که آیا زاد و بوم نظامی همان شهر گنجهاست یا آنکه در عراق عجم متولد و در زمان کودکی با پدر به گنجه رفته، دلیلی در اشعارش نیست، ولی تقریباً تمام تذکره نویسان مینگارند که در گنجه متولد شدهاست، اما عراقی الاصل بودن وی مسلم است. بدین دلیل که در همه جا عراق را ستایش و همواره به دیدار عراق و مسافرت بدین صوب اضهار شوق کردهاست و از آن جمله است (مخزن الاسرار ص ۱۷۹):گنجه گره کرده گریبان منبیگرهی گنج عراق آن منبانگ برآورده جهان کای غلامگتجه کدام است، نظامی کدام؟
(خسرو و شیرین ص ۳۶۱):عراقیوار بانگ از چرخ بگذاشتبه آهنگ عراق این بانگ برداشت
شرفنامه (ص ۵۳)عراق دل افروز باد ارجمندکه آوازهی فضل از او شد بلند
دلیل قمی و تفرشی بودن نظامی نزد تذکره نویسان این دو بیست از اقبالنامه ص (۲۹):گرچه در بحر گنجه گممولی از قهستان شهر قممبه تفرش دهی هست "تاً نام اونظامی از آنجا شده نام جو
از اشارههای موجود در خسرو و شیرین دانسته میشود که اولین همسر او، کنیزکی که دارای دربند به عنوان هدیه برایش فرستاده بود، زمانی که نظامی سرودن خسرو و شیرین را به پایان رساند و پسرشان محمد هفت سال بیشتر نداشت، از دنیا رفته بودهاست.[۱۵][* ۱] در لابلای شعرهای نظامی اشارههایی به دو همسر بعدی او نیز دیده میشود که هر دو در زمان حیات شاعر درگذشتهاند.[۱۶]
نظامی از دانشهای رایج روزگار خویش (علوم ادبی، نجوم، علوم اسلامی و زبان عرب) آگاهی وسیع داشته و این خصوصیت از شعر او بهروشنی دانسته میشود. از معاصران خود با خاقانی دوستی داشت، و در مرثیهٔ او سرود:همی گفتم که خاقانی دریغاگوی من باشددریغا من شدم آخر دریغاگوی خاقانی
نظامی همه عمر خود را در گنجه در زهد و عزلت بسر برد و تنها در ۵۸۱ سفری کوتاه به دعوت سلطان قزل ارسلان (درگذشتهٔ ۵۸۷) به سی فرسنگی گنجه رفت و از آن پادشاه عزت و حرمت دید. نظامی هرچند شاعری مدحپیشه نبوده، با تعدادی از فرمانروایان معاصر مربوط بودهاست، از جمله: فخرالدین بهرامشاه پادشاه ارزنگان از دستنشاندگان قلج ارسلان سلطان سلجوقی روم که کتاب مخزن الاسرار را به نام او کردهاست، اتابک شمسالدین محمد جهان پهلوان که منظومه خسرو و شیرین به او تقدیم شدهاست، طغرل بن ارسلان سلجوقی و قزل ارسلان بن ایلدگز که در همین منظومه از ایشان نام بردهاست، ابوالمظفر اخستان بن منوچهر شروانشاه که لیلی و مجنون را به نام او کردهاست.
نظامی در فاصلهٔ سالهای ۶۰۲ تا ۶۱۲ در گنجه درگذشت و آرامگاهی به او در همان شهر منسوب است.شاعری و سبک نظامی[ویرایش]نسخهٔ خطی از خمسهٔ نظامی، اثر هنرمند ایرانی کمالالدین بهزاد، مربوط به ۱۴۹۴ میلادی، که ماجرای معراج پیامبر اسلام را بازگو میکند.
نظامی از شاعرانی است که باید او را در شمار ارکان شعر فارسی و از استادان مسلم این زبان دانست. وی از آن سخنگویانی است که مانند فردوسی و سعدی توانست به ایجاد و تکمیل سبک و روشی خاص دست یابد. اگر چه داستانسرایی در زبان فارسی به وسیله نظامی شروع نشده لیکن تنها شاعری که تا پایان قرن ششم توانستهاست شعر تمثیلی را به حد اعلای تکامل برساند نظامی است.
وی در انتخاب الفاظ و کلمات مناسب و ایجاد ترکیبات خاص تازه و ابداع معانی و مضامین نو و دلپسند و تصویر جزئیات بانیروی تخیل و دقت در وصف مناظر و توصیف طبیعت و اشخاص و به کار بردن تشبیهات و استعارات مطبوع و نو، در شمار کسانی است که بعد از خود نظیری نیافتهاست.[۱۷]
ضمناً بنا بر عادت اهل زمان از آوردن اصطلاحات علمی و لغات و ترکیبات عربی وافر و بسیاری از اصول و مبانی حکمت و عرفان و علوم عقلی به هیچ روی ابا نکرده و به همین سبب و با توجه به دقت فراوانی که در آوردن مضامین و گنجانیدن خیالات باریک در اشعار خود داشت، سخن او گاه بسیار دشوار و پیچیده شدهاست. با این حال مهارت او در ایراد معانی مطبوع و قدرت او در تنظیم و ترتیب منظومهها و داستانهای خود باعث شد که آثار او بزودی مورد تقلید قرار گیرد.[۱۸]
نظامی گرچه شاعری داستانسراست و بیشتر به داستانهای عاشقانه و یا به قول خود وی به «هوسنامه»ها پرداختهاست، ولی او شاعری است حکیم و اندیشهور، آشنا با فرهنگ و تاریخ ایران، که در پس قصهها و هوسنامههایش نکاتی عمیق نهفتهاست، و به همین سبب است که او چند بار از خوانندگان مثنویهایش خواستهاست تا رازها و رمزهای موجود در شعر او را نیز کشف کنند، از جمله در این دو بیت در هفت پیکر:هر چه در نظم او ز نیک و بد استهمه رمز و اشارت خرد استهر یک افسانهای جداگانهخانهٔ گنج شد نه افسانه
[۱۹]
اشعار نظامی گنجوی با سرچشمه فرهنگ ایرانی او، ایران پیشااسلامی و پسااسلامی را وحدت میبخشد[۲۰].نظامی گنجوی و پیشینیان[ویرایش]
پارهای از داستانهای نظامی در شاهنامه نیز آمدهاست، ولی نظامی از لحاظ سبک و سخنوری از فخرالدین اسعد گرگانی نیز بهره بردهاست.[۲۱].
او در کتابهای خسرو و شیرین و لیلی و مجنون و اسکندرنامه و هفت پیکر از فردوسی و شاهنامه نام میآورد. برای نمونه در اسکندرنامه فردوسی را سخنگوی پیشینه دانای توس میخواند.از ان خسروی میکه در جام اوستشرف نامهی خسروان نام اوستسخنگوی پیشینه دانای توسکه آراست روی سخن چون عروسدر آن نامه کان گوهر سفته راندبسی گفتنیهای ناگفته مانداگر هر چه بشنیدی از باستانبگفتی دراز آمدی داستاننگفت آنچه رغب پذیرش نبودهمان گفت کز وی گزیرش نبود
همچنین برخی از ابیات نظامی با شاهنامه تطبیق دارد:
فردوسی:چنان دان که شاهی و پیغمبریدو گوهر بود در یک انگشتری
نظامی:نزد خرد شاهی و پیغمبریچو دو نگین است در انگشتری
فردوسی:جهان را بلندی و پستی توییندانم چی ای هر چه هستی تویی
نظامی:همه نیستند آنچه هستی توییپناه بلندی و پستی توییآثار نظامی[ویرایش]خمسهٔ نظامی، به قلم سال ۱۵۲۴ در هرات، واقع در موزه هنرهای متروپولیتن نیویورک
اثر معروف و شاهکار بیمانند نظامی، خمسه یا پنج گنج است که در قلمرو داستانهای غنایی امتیاز بسیار دارد و او را باید پیشوای اینگونه شعر در ادب فارسی دانست. خمسه یا پنج گنج نظامی شامل پنج مثنوی است:مخزن الاسرار، در بحر سریع، در حدود ۲۲۶۰ بیت مشتمل بر ۲۰ مقاله در اخلاق و مواعظ و حکمت. در حدود سال ۵۷۰ به اتمام رسیدهاست و از آن است این ابیات:هر که تو بینی ز سپید و سیاهبر سرکاری است درین کارگاهجغد که شوم است به افسانه دربلبل گنج است به ویرانه درهر که درین پرده نشانیش هستدرخور تن قیمت جانیش هستخسرو و شیرین، در بحر هزج مسدس مقصور و محذوف، در ۶۵۰۰ بیت، که به سال ۵۷۶ ه. ق. نظمش پایان گرفتهاست. ابیات زیر در توصیف آبتنی شیرین از آنجاست:چو قصد چشمه کرد آن چشمهٔ نورفلک را آب در چشم آمد از دورسهیل از شعر شکرگون برآوردنفیر از شعری گردون برآوردپرندی آسمانگون بر میان زدشد اندر آب و آتش در جهان زدلیلی و مجنون، در بحر هزج مسدس اخرب مقبوض مقصور و محذوف، در ۴۷۰۰ بیت. نظم این مثنوی به سال ۵۸۸ هجری به پایان رسیدهاست و از آنجاست:مجنون چو حدیث عشق بشنیداول بگریست، پس بخندیداز جای چو مار حلقه برجستدر حلقهٔ زلف کعبه زد دستمیگفت گرفته حلقه در برکامروز منم چو حلقه بر درهفت پیکر (که آن را بهرامنامه و هفت گنبد نیز خواندهاند)، در بحر خفیف مسدس مخبون مقصور و محذوف، در ۵۱۳۶ بیت، در سرگذشت افسانهای بهرام گور. از آن منظومهاست در وصف ایران:همه عالم تن است و ایران دلنیست گوینده زین قیاس خجلچونکه ایران دل زمین باشددل ز تن به بود یقین باشدمیانگیز فتنه میافروز کینخرابی میاور در ایران زمینتو را ملکی آسوده بی داغ و رنجمکن ناسپاسی در آن مال و گنجاسکندرنامه، در بحر متقارب مثمن مقصور و محذوف، در ۱۰۵۰۰ بیت، مشتمل بر دو بخش شرفنامه و اقبالنامه که در حوالی سال ۶۰۰ به اتمام رسیدهاست. و از آنجاست این ابیات در مرگ دارا:سکندر چو دانست کآن ابلهاندلیرند بر خون شاهنشهانپشیمان شد از کرده پیمان خویشکه برخاستش عصمت از جان خویشچو در موکب قلب دارا رسیدز موکب روان هیچکس را ندیدتن مرزبان دید در خاک و خونکلاه کیانی شده سرنگونتلاش در جعل هویت نظامی[ویرایش]نوشتار اصلی: کارزار نمایاندن نظامی به عنوان شاعر ملی آذربایجان
یکی از پژوهشگران جمهوری آذربایجان بیتی را به نظامی منسوب کرد[۲۲] که از دید فنی (قافیه) نادرست است (گرگ با ترک قافیه نمیشود و ایراد ادبی دارد)[۲۳] و در هیچ نسخهٔ خطی وجود ندارد. همچنین در ادبیات پارسی و فرهنگ ایرانی همواره گرگ جانوری خونخوار و دَدمنش به شمار آمدهاست. بیت جعلی مورد نظر (که بدون هیچ بیت پیشین و پسین جعل شدهاست) چنین است[۲۴].پدر بر پدر، مر مرا ترک بودبه فرزانگی هر یکی گرگ بود
نظامی در ابیات راستینش نیز گرگ را حیوانی نادان و وحشی معرفی میکند و آن را کمتر از شیر و روبه میداند:ز آن بر گرگ روبه راست شاهیکه روبه دام بیند گرگ ماهی
یا:به وقت زندگی رنجور حالیمکه با گرگان وحشی در جوالیم
یا:پیامت بزرگست و نامت بزرگنهفته مکن شیر در چرم گرگ
یا:روباه ز گرگ بهره زان بردکین رای بزرگ دارد آن خرد
با وجود اینکه تمامی آثار نظامی گنجوی فارسی است[۲۵]، قومگرایان پانترکیست دیوان یک شاعر دیگر به نام نظامی قونوی (از دوران حکومت عثمانی)[۲۶] را به نظامی گنجوی منسوب میکنند[۲۷]
جمهوری آذربایجان سالیانی هست که در رابطه با تحریف نظامی گنجوی ادعاهای غیرعلمی مطرح میکند[۲۸]. جمهوری آذربایجان با نصب مجسمه او در میدانهای مختلف جهان، آن را شاعر آذربایجانی و غیرایرانی معرفی کند. پروفسور پائولا اورساتی (Paola Orsatti)، استاد زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه ساپینتزای (Sapienza) شهر رُم، نصب مجمسه نظامی در رم را یک تحریف تاریخی میداند:". اما پردهبرداری از مجسمهای از نظامی گنجوی در شهر رُم با عنوان «شاعر آذربایجانی» باید ما را به خود بیاورد تا در برابر چنین تحریفهایی واکنش نشان دهیم".[۲۹]. و همچنین استاد ایوان میخالویچ استبلین-کامنسکی، پروفسور و رئیس بخش شرقشناسی دانشگاه سینت پیتسربورگ در رابطه با مجسمه نظامی در یکی از میدانهای آن شهر و تحریف تاریخ میگوید:"برای نمونه ادعا آنها یک مجسمه در میدان کمنوستورسک نصب کردند و او را "شاعر بزرگ آذربایجانی" نامیدند. در حالیکه نظامی گنجوی حتی ترکی صحبت نمیکرد. آنها میگویند چون در سرزمین امروزی به نام جمهوری آذربایجان زندگی میکرد. اما نظامی تمامی آثارش به فارسیست"[۳۰]. همچنین در سال ۲۰۱۲ کتابی به نام «درباره سیاسیسازی شاعر ایرانی نظامی گنجوی در دوران نوین»، نوشته سیاوش لرنژاد و علی دوستزاده که اکتبر ۲۰۱۲ (مهرماه ۱۳۹۱)به زبان انگلیسی منتشر شدهاست به بررسی این اقدامها و تحریفها و بدخوانیها و برداشتهای اشتباه و غرضآلوده از سرودههای نظامی به دست دانشمندان شوروی و «ناسیونالیست»های جمهوری آذربایجان و پانترکان میپردازد. این کتاب به طور رایگان در روی اینترنت قرار گرفت[۳۱]. خانم دکتر پائولا اورساتی (Paola Orsatti)، استاد زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه ساپینتزای (Sapienza) شهر رُم، درباره این کتاب چنین مینویسد[۳۲]: «این کتاب فهرست کاملی از تحریفهایی را بررسی میکند که به منظورهای ناسیونالیستی به وجود آورده شدند و امروزه در زمینه پژوهشهای مربوط به شاعر بزرگ ایرانی، نظامی گنجوی، رایج شدهاند. این تحریفها از زمانی آغاز شدند که دولت شوروی تصمیم گرفت هشتصدمین سالگرد نظامی را جشن بگیرد. نویسندگان این کتاب با نگاهی دقیق و انتقادی استدلالهایی را بررسی میکنند که دانشمندان شوروی و نیز به تازگی نویسندگان جمهوری آذربایجان درباره نظامی مطرح کردهاند تا او را به اصطلاح «شاعر آذربایجانی» بخوانند و آثار او را جزو به اصطلاح «ادبیات آذربایجانی» بدانند. نویسندگان این کتاب نادرستبودن این ادعاها را نشان میدهند. گذشته از این بخشهای انتقادی، کتاب حاضر بخشهای سازندهای هم دارد و آن هم اطلاعات و آگاهیهایی است که نویسندگان از منبعهای دست اول از جمله از راه بازخوانی دقیق آثار نظامی و دیگر شاعران همروزگار او و نیز منبعهای تاریخی همروزگار او در پیش چشم ما گذاشتهاند. این کتاب پژوهشی جالب و با دقت مستندشده در زمینه ادبیات کلاسیک فارسی است و نیز به پرسشهایی درباره وضعیت تاریخی و قومنگاری و زبانی منطقه ارّان و تراقفقاز پاسخ میدهد.»
در سال ۲۰۰۷ نوروز علی محمداف، دانشمند فرهنگی تالش بخاطر پشتیبانی از فرهنگ تالشی به زندان روانه شد (بنگرید به [Novruzali Mammadov] در ویکیپیدای انگلیسی)[۳۳]. یکی از اتهامات دولت جمهوری آذربایجان علیه وی این بود که نظامی گنجوی را در یک نشریه غیرترک و تالش خوانده بود[۳۴].[۳۵]. در سال ۲۰۰۹ نوروز علی محمداف در زندان جان سپرد[۳۶].گنجه[ویرایش]برگی از خمسهٔ نظامی، مربوط به ۱۵۴۸ میلادی که در شیراز نگهداری میشود.
گنجه از قرن چهام هجری مرکز ولایت ارّان بود، و تا پیش از یورش مغولان از زیباترین شهرهای آسیای غربی به شمار میرفت.[۳۷]. نام گنجه، از لغت «گنج» فارسی برگرفته شده است[۳۸]. زبان محاورهٔ مردم ارّان مثل ساکنان سایر نواحی شمال غرب ایران، گونهای از زبان پهلوی (یا فهلوی) بودهاست.[۳۹] جغرافینویسان قدیم آن زبان را ارّانی نامیدهاند. ابن حوقلمیگوید: «مردم بردعه (مرکز قدیم ارّان) به ارّانی سخن میگویند». مقدسی در احسنالتقاسیم توضیح بیشتر در بارهٔ آن زبان دارد و میگوید: «در ارّان به ارّانی سخن میگویند و فارسی ایشان قابل فهم است، و در پارهای حرفها به زبانخراسانی نزدیک است.» اما زبان نوشتاری شاعران و نویسندگان آن دیار را «فارسی ارانی» نامیدهاند (در برابر فارسی دری). آمیزش لهجهها و زبانهای نواحی مختلف ایران، و رواج سخن خاقانی و نظامی به مدت هشتصد سال در سراسر ایران، موجب شد که بسیاری از تعبیرهای خاص آنان وارد فرهنگها یا زبان شاعران و نویسندگان دیگر شده و جزو فارسی دریدرآید.[۴۰]
بنابر قول گیراگوس گاندزاکـِتسی (تاریخنگار و کشیش ارمنی در دوران نظامی گنجوی و خود نیز از اهالی شهر گنجه)، پیش از حمله مغولان به شهر گنجه، شهر گنجه دارای انبوه جمعیت پارسیان و اقلیتی از مسیحیان بود[۴۱][۴۲]. باید توجه داشت که گیراگوس بین پارسی و عربی و ترک تفاوت میگذاشتهاست و وقتی در متن خود ساکنان شهر گنجه را پارسی میخواند منظورش پارسی است نه نام عمومی برای تمام مسلمانان. او برای اعراب از واژهٔ «تاچیک» (Tachik همان تاجیک یا تازیک = تازی = عرب = مسلمان - نیز بنگرید به نوشتارهای پارسی میانه همچون جاماسپنامه) استفاده میکند وعربان را تاچیک میخواند. او ترکان را تئورک (T'urk) مینویسد. برای نمونه در فصل ۱۸ مینویسد که «جلالالدین محمد خوارزمشاه سپاهیان خود را از میان ایرانیان (پارسیان) و تاچیکان و تئورکان گرد آورد.»[۴۳][۴۴].
در کتاب نزهت المجالس نیز شعرهایی از بیست و چهار شاعر پارسیگوی اهل گنجه از پیش از یورش مغولان ذکر شدهاست و وجود این تعداد شاعر پارسیگوی تنها از شهر گنجه، که در قرن ششم و هفتم در شمالغرب ایران قدم به عرصه گذاشتهاند و در زبان همگانی ایرانیان ـ فارسی ـ شعر سرودهاند، نشاندهندهٔ رواج بازار شعر و ادب پارسی در عصر نظامی و همچنین مؤید آن است که در ارّان، زبان و ادب فارسی، زبان مردم کوچه و بازار و دربار بودهاست[۴۵][۴۶][۴۷].پانویس
+ نوشته شده در پنجشنبه یازدهم مهر ۱۳۹۲ ساعت 11:27 توسط فرحان خداداد
|